بسم الله الرحمن الرحیم
انسان به هر چیز که عاشق شود ؛ به نقطه مقابل آن کر و کور می شود . اگر عشق تو حقیقی باشد ؛ چشم تو به کل مجازها کرو کور می شود و اگر عشق تو مجازی باشد ؛ چشم دل تو به کل حقایق کر و کور می شود . کسی که به حقایق و به معقولات عشق دارد ؛ ابدا این ور را نمی بیند و با این ور انس ندارد ؛ بلکه انس او با ملکوت و ملکوتیان است و به کسی هم که همرنگ با ملکوت است ؛ عشق می ورزد . لذا نه داشتن های این وری او را خوشحال می کند و نه نداشتن های این ور ی او را ناراحت می کند .
اما کسی که عشق به مجاز دارد ؛ ابدا حقایق آن ور را نمی بیند و حقایق ملکوت را ادراک نمی کند و با ملکوتیان انس ندارد ؛ بلکه انس او با زمینیان است و به کسی هم که بیشتر به عالم ماده چسبیده و اندیشه ی مادی دارد و زمینی زندگی می کند ؛ عشق می ورزد . لذا داشتن ها و نداشتن های آن وری برایش علی السویه است ؛ نه کسب معارف و دانستن حقایق و راز هستی او را به ذوق می رساند و نه از ندانستن آن احساس ناراحتی می کند .
پس عشق به حقایق تو را به مجازها کور و به حقایق بینا می کند و عشق به مجاز تو را به مجاز بینا و به حقایق کور می کند ؛ حال خود در خودت کنکاش کن و ببین که چشم دلت بیناست یا چشم سرت !! کدامیک ؟
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
گل طبیعی رنگ و بوی طبیعی دارد و تو را واقعا مسرور می کند .
گل مصنوعی به وهم بو و رنگ دارد و به وهم هم تو را مسرور می کند .
غذای مصنوعی تو را رشد نمی دهد و خدای مصنوعی تو را جواب نمی دهد .
ما آدمها چون صورت واقعی و طبیعی اشیاء را پیدا نکردیم سر در گم مانده ایم و به مصنوعی آن رو کرده ایم .
تو عشق را هم مصنوعی و مجازی یافته ای ؛برای همین از عشق واقعی و حقیقی دور مانده ای .
چون از خود دور شده ایم ؛ خود را در جاذبه های فانی دنیا جستجو می کنیم .
خود را دور می زنیم و از خود هی دور و دورتر می شویم.
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر برای اینکه بچه ی یک ساله اش را به بلند شدن و راه رفتن تشویق کند ، در ابتدا یک شیء رنگی و جذاب در حد و اندازه ی فهم کودکش در فاصله ی بین خود و بچه قرار می دهد . جذبه ی این شیء رنگی و براق بچه را
تشویق می کند تا از جایش بلند شود و به سوی او گام بردارد . تمام هدف مادر این است که به بچه اش راه رفتن بیاموزد تا به سوی مادر حرکت کند و به مادر برسد ، مادر او را بغل کند و نوازش کند و به او شیر دهد . حال اگر
بچه تمام توجه اش به آن شئ رنگی باشد و از آغوش مادر و شیر مادر غافل شود و بخواهد در تمام ساعات به آن شئ مشغول باشد و مادر را نبیند و صدایش را نشنود ، طبیعی است که از آغوش گرم مادر و محبت حقیقی مادر
محروم می ماند و آن شئ هم نه می تواند او را تغذیه کند و رشد دهد و نه ...و...بعد از مدتی که با آن بازی کرد و خسته و گرسنه شد ، خود بخود صدایش به گریه بلند می شود و به دنبال مادر می گردد.
خداوند مهربان می خواهد انسان را به عشق حقیقی برساند تا به واسطه ی این عشق بتواند به آرامش وجودش دست پیدا کند. در وهله ی اول چون انسان بینا نیست و جهل دارد و قدم هایش سست و طلبش پائین است و بینش و ادراک بالا را
ندارد ؛ برای به حرکت در آوردن او یک عشق مصنوعی و مجازی را به او نشان می دهد و به اندازه ی فهم و درکش ، جاذبه را در یک مجاز قرار می دهد ؛ تا به واسطه ی جذبه ای که آن مجاز در دل او ایجاد می کند ، طلب خواستن و بلند شدن در او ایجاد شود تا او حرکت کند و به دنبال معشوق واقعی بگردد ؛ چون
در پشت این مجاز ، حقیقتی نهفته و معشوقی حقیقی است که در انتظار اوست . حال اگر این عاشق که به سوی عشق مجازی در حرکت است ؛ نداند که در پشت این مجاز ، حقیقتی است که برای رسیدن
به آن باید از این مجاز عبور کند و همچنان در این مجاز بماند ، هرگز نمی تواند به عشق حقیقی دست پیدا کند و تا زمان مرگ چشمش همچنان به حقایق کور می ماند و وقتی هم که چشم باز کرد و به دنیای دیگر منتقل شد ،
تازه می فهمد که تمام انرژی هایش را در راه یک معشوق مجازی ریخته و سرمایه هایش را در خیالات واهی از دست داده ؛ آن وقت است که صدایش به گریه بلند می شود و ناله ی واحسرتا دارد که .... ...... دیگر چه سود؟
!
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
عشق زیبا و لطیف است ، چون عشق از خداست و خداوند جمیل و لطیف است .
تمام هستی عالم به واسطه ی عشق ایجاد و به واسطه ی عشق است که هستند و باقی!
عشق است که انسان را به آرامش می رساند ،
فوز و رستگاری انسان ؛ وکمال انسان هم رسیدن به این آرامش است .
پس بنابر این ، عشق لازمه ی هستی انسان است و بر دو نوع است : مجاز ی و حقیقی
انسان به هر چیز که عاشق شود به نقطه مقابل آن کر و کور می شود ؛ اگر عشق حقیقی باشد ،
به کل مجاز ها ، کور و کر می شود و اگر عشق مجازی باشد ، به کل حقایق کر و کور می شود .
عشق به این ور یعنی عشق به ماهیت ؛ کوری به وجود و کوری به آن ور ( عالم بالا ) را به دنبال دارد .
و عشق به وجود و عالم ملکوت و جبروت ، کوری به ماهیت و ماده و عالم دنیا را به دنبال دارد .
برچسبها:
بسم الله الرحمن الرحیم
عالم دست به علمش می گیرد وبلند می شود ، ثروتمند به ثروتش و قدرتمند به قدرتش ،
هرسه هم در قدرت و ثروت و علم زمین می خورند .
اما عاشق در عشقش زمین می خورد و
با دست گرفتن به عشق بلند می شود و ارتقاء می یابد ،
چون این زمین خوردن ، عین رشد و بالندگی او ست .
قدرتمند و عالم و ثروتمند ،قدرت و علم و ثروت را در راه منافع خود خرج می کنند و
برای خود می خواهند ،اما عاشق همه چیز را برای محبوبش می خواهد و
همه چیزش حتی خودش را هم در راه محبوب می ریزد .
وقتی قدرتمند به قدرت و ثروتمند به ثروت و عالم به علمش وصل می شود ،
بعداز این وصل خود را مستقل و مالک می بینند و از مالک حقیقی غافل می مانند و
قدرت و ثروت و علم را صرفا برای خود ومنافع خود می خواهند و با این بینش
از قادر حقیقی وعالم حقیقی و از غنی مطلق فاصله می گیرند و
با این دور شدن از قدرت و علم و ثروت جدا می شو ند .
اما عاشق وقتی در عشقش شکست خورد و وصل صورت نگرفت ،
در گیر و دار این جدایی و وصل نشدن عشق حقیقی را می یابد و
به قدرت و علم و ثروت می رسد .
و با این عشق قدرت نفوذ پیدا می کند به ملک و ملکوت و به علم لدنی می رسد .
و با این علم به ثروت و سرمایه ی وجود وعوالم وجودش وارد می شود و
به عالم عشق می رسد و در آن ساکن می شود و آرامش می یابد .
برچسبها:


















